English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5220 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
possession by title of ownership U تصرف به عنوان مالکیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hold down U نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
prior possession U تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
Other Matches
possessory right U حق تصرف یا مالکیت
mere right U حق مالکیت بدون تصرف
hold down U برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
p is nine points of the law U تصرف شرط عمده مالکیت است
chose in action U حق مالکیت نسبت به اموالی که در تصرف فرد نیست
possessory title U عنوان مالکیت
prescription U دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
prescriptions U دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
titleholder U صاحب سند مالکیت دارای عنوان
use and occupation U عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
denationalization U تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
joint ownership U اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
his right of ownership lapsed U حق مالکیت از او سلب شد حق مالکیت او ساقط شد
titles U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
title U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
separation of ownership and control U جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
eponym U عنوان دهنده عنوان مشخص
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
ownership U حق مالکیت
acquisitions U مالکیت
possession U مالکیت
right of ownership U حق مالکیت
ownership right U حق مالکیت
dominion U حق مالکیت
ownership U مالکیت
proprietorial right U حق مالکیت
dominium U مالکیت
propritorship U مالکیت
support U حق مالکیت
acquisition U مالکیت
proprietorship U مالکیت
stbtitle U عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
reconversion U اعاده مالکیت
public ownership U مالکیت دولتی
confusion U مالکیت ما فی الذمه
praivate ownership U مالکیت خصوصی
title of territory U مالکیت اقلیم
personal ownership U مالکیت شخصی
qualified property U مالکیت محدود
condominiums U مالکیت مشترک
get hold of (something) <idiom> U به مالکیت رسیدن
private ownership U مالکیت خصوصی
private property U مالکیت خصوصی
public ownership U مالکیت دولتی
condominium U مالکیت مشترک
property rights U حقوق مالکیت
alienation U انتقال مالکیت
possessory title U سمت مالکیت
gen U حالت مالکیت
possessory action U دعوی مالکیت
villeinage U مالکیت رعیت
public ownership U مالکیت عمومی
public domain U مالکیت دولتی
estate in common U مالکیت مشاع
state ownership U مالکیت دولتی
individual ownership U مالکیت فردی
seisin U مالکیت اراضی
collective ownership U مالکیت مشاع
root of title U منشاء مالکیت
title deed U اسناد مالکیت
collective ownership U مالکیت جمعی
state enterprise U مالکیت دولتی
expropriation U سلب مالکیت
accession U شرکت در مالکیت
documents of title U سند مالکیت
document of title U سند مالکیت
dispossession U سلب مالکیت
slaveholding U مالکیت برده
special property U مالکیت خاص
title deed U سند مالکیت
title deed U قباله مالکیت
joint ownership U مالکیت مشاع
literary property U حق مالکیت ادبی
title U مستند مالکیت
muniment of title U دلیل مالکیت
ownership and management U مالکیت و مدیریت
ascription U تصدیق مالکیت
titles U مستند مالکیت
asset ownership U مالکیت دارائی
retention of title U ضبط مالکیت
title deeds U سند مالکیت
joint ownership U مالکیت مشترک
joint ownership U مالکیت اشتراکی
retention of title U حفظ مالکیت
repossessed U مالکیت مجدد یافتن
repossessing U مالکیت مجدد یافتن
title of territory U مالکیت قلمرو کشور
prescriptive right U حق مالکیت از طریق مرورزمان
title-holder U صاحب سند مالکیت
repossess U مالکیت مجدد یافتن
estate in common U اشتراک در مالکیت زمین
entitled to owver ship U دارای حق مالکیت است
replevin U دعوی اعاده مالکیت
share certificate U گواهی مالکیت سهام
collectivity U مالکیت اشتراکی جمع
title-holders U صاحب سند مالکیت
possessory action U دعوی اعاده مالکیت
expropriating U سلب مالکیت کردن از
expropriates U سلب مالکیت کردن از
expropriated U سلب مالکیت کردن از
expropriate U سلب مالکیت کردن از
beneficial ownership U مالکیت به نسبت منافع
prescriptive right or title U حق مالکیت از راه مرورزمان
passing the ownership U مالکیت مافی الذمه
white elephant <idiom> U ثروت یا مالکیت بیفایده
tenure U تصرف
right of possession U حق تصرف
occupation U تصرف
occupations U تصرف
occupations U حق تصرف
occupation U حق تصرف
occupancy U تصرف
possession U تصرف
possession U ید تصرف
acquest U تصرف
arrangement U تصرف
lien U حق تصرف
possessorship U تصرف
seizure U تصرف
seizures U تصرف
arrangements U تصرف
keeping U تصرف
originality U تصرف
disowned U مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disowning U مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disowns U مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disorintate U مالکیت چیزی راانکار کردن
disown U مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
to put in possession U مالکیت دادن متصدی کردن
petitory U مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
socialism U مالکیت اجتماعی ابزار تولید
tenancy U مدت اجاره مالکیت موقت
tenancies U مدت اجاره مالکیت موقت
freehold U مالکیت مطلق ملک موروثی
put in a claim for something U مدعی مالکیت چیزی شدن
grabbed U تصرف کردن
occupy U تصرف کردن
possessing U در تصرف داشتن
seizin U تصرف املاک
grabs U تصرف کردن
grabbing U تصرف کردن
glom on to U تصرف کردن
forcible entry and detainer U تصرف عدوانی
figuration U ترکیب تصرف
occupies U تصرف کردن
forceble entry and detainer U تصرف عدوانی
seizor U تصرف کننده
grab U تصرف کردن
seizin U تصرف مطلق
deflowers U تصرف کردن
seisin U تصرف املاک
seisin U تصرف مطلق
lien U حق تصرف وثیقه
restitution U اعاده تصرف
modification U تصرف در معنی
prepossession U تصرف قبلی
put in possession U تصرف کردن
deflowering U تصرف کردن
deflowered U تصرف کردن
occupying U تصرف کردن
possess U در تصرف داشتن
possesses U در تصرف داشتن
inhabitancy U تصرف حق سکنی
come into U تصرف کردن
deflower U تصرف کردن
re-entry U اعاده تصرف
tenability U قابلیت تصرف
occupations U تصرف کردن
larceny U تصرف غیرقانونی
right of lien U حق تصرف وثیقه
hold U تصرف کردن
seizing U تصرف توقیف
holds U تصرف کردن
re entry U اعاده تصرف
take possession of U تصرف کردن
tenendum U مدت تصرف
occupations U اشغال تصرف
occupation U تصرف کردن
seize U تصرف کردن
to come to U تصرف کردن
to take possession of U تصرف کردن
to come into U تصرف کردن
to get possession of U تصرف کردن
priorities U سبق تصرف
seizes U تصرف کردن
vesture U تصرف اراضی
priority U سبق تصرف
occupation U اشغال تصرف
seized U تصرف کردن
freeboard U حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
abating U غصب یا تصرف عدوانی
abates U غصب یا تصرف عدوانی
regains U دوباره تصرف کردن
abate U غصب یا تصرف عدوانی
regain U دوباره تصرف کردن
hold U جا گرفتن تصرف کردن
usucaption U تصرف بلا معارض
Recent search history Forum search
1olivine
1etaye namayandegi اعطای نمایندگی
1The motherboard is also often referred to as the main board.
1ماست چی معنی دارد
2single gas
2single gas
1to as
1زنه شوهر دار
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
1Regulatory label
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com